بسم رب المهدی عج
یابن الحسن!
ای چشمه نورانشعاباتت کو؟
ای خانه ات آبادخراباتت کو؟
درشهرنشانه ای زتبلیغ تونیست
ای عشق ستادانتخاباتت کو؟

خوش بحال اوناییکه دنبال تبلیغ نام وآوازه ی امام زمانشون هستندوهرجابرن ازآقاشون دم می زنندومعارف مهدوی راتبلیغ میکنند.
انشالله بتونیم به کسی رای بدیم که بتونه رضایت امام زمان(ارواحنافداه )راجلب کنه .
اللهم عجل لولیک الفرج
واجعلنا من انصاره واعوانه

چرابرای امام زمان عج صدقه می دهیم؟

صدقه دادن برای امام زمان (علیه السلام)

برای امام زمان علیه السلام صدقه بدهیم. ممکن است سوال شود که مگر امام زمان علیه السلام محتاج به صدقه یا دعای ماست ؟! ما چه کسی هستیم که اصلا صدقه و دعای ما ارزشی داشته باشد ؟! این حرف کاملا صحیح است ، ایشان ابدا محتاج به دعا و صدقه ما نیست اما این کارها وظیفه ی ماست. البته ممکن است صدقه و دعاهای ما هم تأثیری داشته باشد و خدای متعال به بهانه ی دعای ما غمی را از ایشان بر طرف کند و به بهانه ی صدقه ی ما بلایی را از ایشان یا بستگانشان بردارد و این مطلب هیچ مانع عقلی و علمی ندارد. صدقه دادن ، منحصر به آخر هفته نباشد. هر صبح که از خانه بیرون می آییم و هر شب که به منزل باز می گردیم به مقداری که در توان ماست صدقه برای حضرت بقیة الله بدهیم. و الله ! اگر به آن عمل کنیم خیر و برکات بسیاری به همراه دارد.

آداب صدقه دادن برای سلامتی امام زمان (عج)

اهمیت این موضوع از زبان سید بن طاووس (متوفی 664 ه.ق) در این است که این عالم ربانی در زمان غیبت کبری با حجت ‌بن الحسن (علیه السلام) دیدار داشته است.

یکى از اعمالى که سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به آن بسیار اهمیت مى‏داده، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بوده است چون یکى از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است ‏به آنچه میسر است ‏براى حفظ وجود مبارک امام زمان (عج).

به طور کلى صدقه آثارى دارد یکى اینکه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مؤمن است که با انجام آن نشان مى‏دهد تا چه حد در وادى ایمان و خداپرستى صادق است و از این طریق نیازمندیهاى مؤمنان رفع مى‏گردد و رفاه عمومى به وجود مى‏آید چنان که قرآن کریم در آیه 103 سوره توبه مى‏فرماید: «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً تُطهِرُهُم و تُزَکِیهِم بها» اى رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دریافت کن تا بدان صدقات نفس آنها را پاک و پاکیزه سازى.

مؤمن صدقه را باید خود یا براى فایده و غرضى که در نظر دارد بدهد و یا براى حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزى که بسیار نزد او گرامى است و چه محبوبى بالاتر از امام زمان، ارواحنا فداه، که اصلاح بسیارى از امور دینى و آخرتمان بستگى به وجود و سلامتى آن حضرت دارد و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است که هیچ شخصى عزیزتر و گرامیتر نیست و نباید باشد از وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بلکه حضرتش باید محبوبتر از نفس خودمان باشد و اگر چنین اعتقادى نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبت ‏به آن حضرت ضعف و خللى وجود دارد.

لذا سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به فرزند خود سفارش مى‏فرماید: «ابتدا کن به صدقه دادن براى آن حضرت قبل از اینکه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى».

باید توجه داشت که آن حضرت هیچ احتیاجى به صدقه و دعاى ما ندارد بلکه از شؤون بندگى و اداى بعضى از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستى به آن جناب است، و این عمل راه و سببى است‏براى جلب رضاى پروردگار و حصول قرب به خداوند در قضاى حوائج و دفع بلا.

لذا آثار صدقه به انفاق کنندگان آن مى‏رسد مخصوصا اگر انفاق براى اظهار محبت و دعا براى وجود مقدس امام، علیه السلام، باشد. 

سید بن طاووس، در کتاب «امان‏الاخطار» در ضمن دعایى که براى صدقه دادن در وقت‏ سفر ذکر مى‏کند، مى‏نویسد:

«اَللهُمَ اِنَّ هَذِهِ لَکَ وَ مِنکَ وَ هِىَ صَدَقَةٌ عَن مَولانا المهدی، عجل‏الله‏ فرجه، وَ صَلِّ عَلَیهِ بَینَ اَسفارِهِ و حَرکاتِه و سَکَناتِه فِى ساعاتِ لَیلِه وَ نَهارِه وَ صَدقَهٌ عَمَّا یَعنِیهِ اَمرَهُ وَ مَالا یَعنیهِ وَ مَا یُضمِنه و ما یُخلِفُه.»

خدایا! این (صدقه) از آن تو و براى توست و صدقه‏اى براى سلامتى مولایمان مهدی( عجل‏الله ‏تعالى‏ فرجه‏الشریف) مى‏باشد، و بر او درود بفرست آن هنگام که در سفر است و در تمام حرکت‌ها و استراحت‌هایش، در تمامى اوقات شب و روزش و صدقه‏اى است، ‏براى هرچه که متعلق به اوست.

یکى از علماى اهل معنا مى‏فرمود: چه در هنگام سفر و چه در هنگام حضر، وقتى که صدقه براى وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، مى‏دهید این دعا ـ دعاى فوق ـ را بخوانید.

منبع:سایت تبیان


نقش زنان وجایگاه آنان درحکومت امام زمان(ارواحنافداه)

با نگرش دقیق می توان گفت در هیچ مکتب و گرایشی مانند مکتب اسلام حریم وحقوق زنان مورد حمایت قرار نگرفته است. در دیدگاه اسلام زن به عنوان شخصیتی گران بها در ابعاد مختلف ایفای نقش می کند، اما حریم و مدار او هرگز با مردان آمیخته نمی شود، مکان های عمومی، جلوه گاه جاذبه های جنسی او نیست؛

رسالت و ایفای نقش اجتماعی او، همسرداری، خانه داری و تربیت فرزند را کم رنگ نمی کند؛ میان افراطِ اختلاط و تفریط محدودیت، راه سوم «حریم» را در پیش گرفته است و غیرت و عفت او، راه هر گونه ابتذال جنسی و التذاذ را بر اغیار بسته است.
قرآن کریم زن را فوق مسایل گروهی و قبیله ای مطرح می سازد و به او شخصیتی جهانی می بخشد به گونه ای که زن نیک کرداری چون همسر فرعون را برای همة مؤمنان ـ اعم از مرد و زن ـ به عنوان الگو معرفی می نماید.
در طول تاریخ اگر مردان نقش آفرین و تاریخ ساز را مشاهده می کنیم، در کنار آنان نقش زنانی موفق و تأثیرگذار را نیز نباید فراموش کنیم.
در همة انقلاب ها زنان تأثیر فراوانی در پیشبرد اهداف آن انقلاب داشته اند. انقلاب جهانی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ که اهداف همة انبیا و اولیای الهی به طور کامل در آن تحقق پیدا خواهد کرد ـ نیز از این مطلب مستثنا نخواهد بود و زنان نقش مؤثری در پیروزی حق بر باطل و تحقق دولت کریمة مهدوی ایفا خواهند کرد
در میان روایاتی که حضور و نقش زنان در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را مطرح می کنند، چند دسته از روایات بیشتر قابل توجه می باشند:
1. روایاتی که بیانگر حضور 50 زن در بین یاران اصلی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد:
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«به خدا قسم سیصد و سیزده نفر می آیند، که پنجاه نفر از این عده زن هستند.»
ر روایات 313 نفر را دستیاران و حکام حضرت معرفی می کنند: آنان وزیران اویند که از جانب او سنگینی بار حکومت را بر دوش می کشند» و «هُم النُّجَبَاءِ وَ الْقُضَاةُ و َالْحُکَّام وَ الْفُقَهَاء فِی الدِّین». «آنان برترین ها، قاضیان، حاکمان و فقیهان در دین اند.»
امام باقر علیه السلام می فرمایند: «در زمان حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به همة مردم حکمت و علم بیاموزند؛ تا آن جا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم قضاوت می کنند.»
2. روایاتی که حضور 400 زن آسمانی را در حکومت حضرت مهدی (عج) مطرح می کنند:
از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم نقل شده است: «عیسی بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد، روی زمین خواهد آمد.»
3. رجعت زنان نیز در بعضی از روایات مطرح شده است:
امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمودند: «همراه حضرت قائم علیه السلام سیزده زن هستند.... گفتم: آن سیزده نفر را نام ببرید. فرمود: قنوا دختر رشید، امّ ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده، ام خالد احمیه، امّ سعید حنفیّه، صیانه ماشطه و ام خالد جهنّبیه»
این افراد هر کدام در جهتی و عمدتاً در جهاد با دشمنان خدا از خود شایستگی هایی نشان داده اند. برخی از آنان مانند صیانه، مادر چند شهید بوده است و خود نیز با وضعی جانسوز به شهادت رسید.
برخی چون سمیّه در راه دفاع از عقیدة خود سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرده و تا پای جان از عقیدة خود دفاع کرده اند. برخی نیز به خاطر پاکی و شایستگی هایی که در وجود خود داشته اند افتخار مصاحبت با پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم و امامان معصوم علیهم السلام را در کارنامة خود دارند و مورد عنایات ویژة معصومان علیهم السلام قرار گرفته اند و ثابت کرده اند که در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز می توانند نقش آفرینی نمایند

با توجه به روایاتی که بیان گر حضور زنان در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد، نقش زنان را در موارد زیر می توان جستجو کرد:
نمایندگی از جانب جامعة زنان در حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، انجام فعالیت های فرهنگی و پاسخ گویی به مسائل شرعی بانوان،
مدیریت و برنامه ریزی،
پیام رسانی و برحذر داشتن مردم از فرهنگ شیطانی دجال،
مداوای زخمی ها و پرستاری از بیماران،
رساندن مهمات و آب و غذا به رزمندگان، تشویق رزمندگان برای عزیمت به جبهه و تشویق آن ها در صحنه نبرد و روحیه بخشیدن به رزمندگان و....
از آن جا که یکی از مهم ترین راههای نقش آفرینی ایجاد الگوهای رفتاری است، این زنان می توانند برای بانوان عصر ما اسوه و الگوی رفتاری باشند. بانوان منتظر، نظیر دوران انقلاب و دفاع مقدس؛ می توانند با کسب ویژگی های بارز این بانوان سرافراز، خود را به قافلة یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک نمایند.
با مطالعة زندگی این بانوان نمونه به نکات مهم و ویژگی های بارزی برخورد می کنیم؛ مانند:
ایمان و عشق به خدا، امام شناسی و معرفت نسبت به حجت خدا، تولی و تبری، شهادت طلبی، صبر و استقامت در راه خدا، گذشتن از جان و مال و اولاد برای حفظ دین، عبادت و بندگی خالصانة خدا، آموختن احکام شرعی و آشنایی با مسائل حلال و حرام، انجام امور عام المنفعه و گره گشایی از کار مردم، ارتباط با قرآن کریم، تربیت فرزندان صالح و...
منبع:تبیان زنجان
اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنامن انصاره واعوانه

تشرف سيد بحرالعلوم و ارزش گريه بر امام حسين (ع )

تشرف سيد بحرالعلوم و ارزش گريه بر امام حسين (ع)

سيد بحرالعلوم (ره ) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله , كه گريه بـر امـام حسين (ع ) گناهان را مى آمرزد, فكر مى كرد. همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته اى ؟ و در چه انديشه اى ؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم ؟ سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (ع ) مى دهد, مثلا در هرقدمى كه در راه زيارت بـرمـى دارد, ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟ آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن ! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى رفت . در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر, پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه عنيزه اى داشتند (بز شيرده ) و از راه مصرف شير اين بز, زندگى خود را مى گرداندند. وقـتى سلطان وارد شد, او را نشناختند, ولى به خاطر پذيرايى از مهمان , آن بز را سربريده و كباب كردند, زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد, از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد. در نـهـايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم , چه عملى بايد انجام بدهم ؟ يكى از حضار گفت : به او صد گوسفند بدهيد. ديگرى كه از وزراء بود, گفت : صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت : فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. سـلطان گفت : هر چه بدهم كم است , زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام . چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم , حضرت سيدالشهداء (ع ) هرچه از مال و منال و اهـل و عـيـال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خـداونـد بـه زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد, نبايد تعجب نمود, چون خدا كه خـدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (ع )بدهد, پس هر كارى كه مى تواند, انجام مى دهد, يعنى با صـرف نظر از مقامات عالى خودش , به زوار و گريه كنندگان آن حضرت , درجاتى عنايت مى كند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند. چون شخص عرب اين مطالب را فرمود, از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.

التماس دعای فرج

 

تاریخچه‌ی مسجد مقدس جمكران

تاریخچه‌ی مسجد مقدس جمكران
مهم‌ترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوخته‌ی حضرت بقیّه الله، اروحنا فداه، مسجد مقدس جمكران، در شش كیلومتری شهر مذهبی قم است. مطابق آمار، همه ساله، بیش از دوازده میلیون عاشق دل باخته، ‌از سرتاسر میهن اسلامی و جهان، در این پایگاه معنوی، ‌گرد می‌آیند، نماز تحیّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزّمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ، را در این مكان مقدس به جای می‌آورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر كردار، ‌رازِ دل می‌گویند، استغاثه می‌كنند، ندای «یابن الحسن!» سر می‌دهند، از مشكلات مادّی و معنوی خود سخن می‌گویند، با دلی خون بار، از طولانی شدن دوران غیبت، شكوه‌ها می‌كنند.
آنان كه از شناخت عمیق‌تری برخوردارند، به هنگام تشرف به این پایگاه ملكوتی، همه‌ی حوائج شخصی خود را فراموش می‌كنند و همه‌ی مشكلات دست و پاگیر زندگی را به فراموشی می‌سپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجی بشر، ‌امام ثانی عشر، حضرت ولی عصر، روحی و أرواح العالمین فداه، را مسئلت می‌كنند؛ زیرا، اگر این حاجت برآورده شود، دیگر مشكلی نخواهد ماند، ‌و اگر این حاجت روا نشود، ‌حلّ دیگر مشكلات، مشكل اساسی را حل نخواهد كرد.
 
مسجد مقدّس جمكران، روز هفدهم رمضان 373 هجری به فرمان حضرت بقیه‌ الله، أرواحنا فداه، در كنار روستای جمكران تأسیس شد. تاریخچه‌ی آن ـ به طوری كه در این نوشتار به تفصیل آمده ـ به دست شیخ صدوق (متوفای 381 هجری) در كتاب مونس الحزین بیان گردیده و كیفیت نماز تحیّت و نماز استغاثه به حضرت بقیه الله، أرواحنا فداه، در ضمن آن آمده است.
آن چه مسلّم است، این است كه این مسجد بیش از یك هزار سال پیش به فرمان حضرت بقیه الله، أرواحنا فداه، در بیداری، ـ نه در خواب ـ تأسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلی‌گاه حضرت صاحب الزمان ـ علیه السّلام ـ بوده است.
علامه‌ی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفّای 1320 هجری) در كتاب ارزشمند نجم ثاقب‌ ـ كه به فرمان میرزای بزرگ، آن را تألیف كرد و میرزای شیرازی، ‌در تقریط خود، از آن ستایش فراوان كرد و نوشت: برای تصحیح عقیده‌ی خود،‌به این كتاب‌ مراجعه كنند تا از لمعانِ انوار هدایت‌اش، به سر منزل یقین و ایمان برسند. ـ تاریخچه‌ی تأسیس مسجد مقدس جمكران به شرح زیر آورده است.
شیخ فاضل، حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در كتاب تاریخ قم از كتابِ مونس الحزین فی معرفه الحقّ و الیقین ـ از تألیفات شیخ صدوق ـ بنای مسجد جمكران را به این عبارت نقل كرده است:
شیخ عفیف صالح حسن بن مُثله‌ی جمكرانی می‌گوید:
شب سه‌شنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان 393 هجری، در سرایِ خود خفته بودم كه جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار كردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان، صلوات الله علیه، را اجابت كن كه ترا می‌خواند.»
حسن بن مثله می‌گوید: «من، برخاستم و آماده شدم». چون به درِ سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام كردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه كه اكنون مسجد (جمكران) است، آوردند.»
چون نیك نگاه كردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیكو بر آن تخت گسترده و بالش‌های نیكو نهاده و جوانی سی‌ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تكیه كرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، كتابی در دست گرفته، بر آن جوان می‌خواند.
بیش از شصت مرد كه برخی جامه‌ی سفید و برخی جامه‌ی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز می‌خواندند.
آن پیرمرد كه حضرت خضر ـ علیه السّلام ـ بود، مرا نشاند و حضرت امام ـ علیه السّلام ـ مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: «تو، چند سال است كه این زمین را عمارت می‌كنی و ما خراب می‌كنیم. پنج سال زراعت كردی و امسال دیگر باره شروع كردی، ‌عمارت می‌كنی. رخصت نیست كه تو دیگر در این زمین زراعت كنی،‌باید هر چه از این زمین منفعت برده‌ای، برگردانی تا رد این موضع مسجد بنا كنند.»
به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین‌های دیرگ برگزیده و شریف كرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق كرده‌ای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشده‌ای! اگر از این كار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیه‌ای كه گمان نمی‌بری بر تو فرو می‌ریزد.»
حسن بن مثله عرض كرد: «سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‌پذیرند.»
امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده. ما، در اینجا، علامتی می‌گذاریم كه گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق به ناحیه‌ی اردهال كه ملك ما است، ‌بیاورد، و مسجد را تمام كند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف كردیم كه هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد كنند.
مردم را بگو تا به این موضع رغبت كنند و عزیز بدارند و چهار ركعت نماز در این جا بگذارند: دو ركعت تحیّت مسجد، در هر ركعتی، یك بار «سوره‌ی حمد» و هفت بار سوره‌ی «قل هو الله احد» (بخوانند) و تسبیح ركوع و سجود را، هفت بار بگویند.
و دو ركعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق كه در (هنگام خواندن سوره‌ی) حمد چون به «إیّاك نعبد و إیّاك نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. ركعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. تسبیح ركوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی كه نماز تمام شد، تهلیل (یعنی، لا إله إلاّ الله) بگویند و تسبیح فاطمه‌ی زهرا ـ علیها السّلام ـ را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آل‌اش، صلوات الله علیهم، بفرستند.»
و این نقل، از لفظ مبارك امام ـ علیه السّلام ـ است كه فرمود:
فَمَنْ صَلاّهُما، فَكَاَنَما صَلّی فِى الْبَیْتِ الْعَتیقِ؛ هر كس، این دو ركعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانه‌ی كعبه آن را خوانده است.
حسن بن مثله می‌گوید: «در دل خود گفتم كه تو این جا را یك زمین عادی خیال می‌كنی، اینجا مسجد حضرت صاحب الزمان ـ علیه السّلام ـ است.»
پس آن حضرت به من اشاره كردند كه برو!
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا كردند و فرمودند: «در گلّه‌ی جعفر كاشانی ـ چوپان ـ بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پول‌اش را دادند، با پول آنان خریداری كن، و گرنه پول‌اش را خودت پرداخت كن. فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع ذبح كن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و كسانی كه مرض صعب العلاج دارند، انفاق كن كه حق تعالی همه را شفا دهد.
آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یك به اندازه‌ی یك درهم، در دو طرف آن است كه سه نشان در یك طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است.»
آنگاه به راه افتادم. یك بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت كن.»
حسن بن مثله می‌گوید: «من، به خانه رفتم و همه‌ی شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع كرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم.
همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: «به خدا سوگند كه نشان و علامتی كه امام ـ علیه السّلام ـ فرموده بود، این جا نهاده است و آن،‌این كه حدود مسجد، با میخ‌ها و زنجیز‌ها مشخّص شده است.»
آنگاه به نزد سیّد ابوالحسن الرّضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند:
«شما از جمكران هستید؟» گفتیم: «آری». پس گفتند: «از اوّل بامداد، سیّد ابوالحسن در انتظار شما است.»
پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نیكو داد و بسیار احترام كرد و مرا در جای نیكو نشانید. پیش از آن كه من سخن بگویم، او سخن آغاز كرد و گفت: «ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت:
«شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، ‌از جمكران پیش تو خواهد آمد. آن چه بگوید، اعتماد كن و گفتارش را تصدیق كن كه سخن او، سخن ما است. هرگز، سخن او را ردّ نكن.» از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل كرد. سیّد ابوالحسن، دستور داد بر اسب‌ها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمكران) رهسپار گردیدند.
چون به نزدیك دِه رسیدند، ‌جعفر شبان را دیدند كه گله‌اش را در كنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گلّه رفت.آن بز كه از پشت سرِ گلّه می‌آمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت كند كه جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گلّه‌ی من نبود، جز امروز كه در میان گلّه آن را دیدم و هر چند خواستم كه آن را بگیرم، میسر نشد.»
پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.
سیّد ابوالحسن الرّضا به آن محلّ معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار كرد و منافع زمین را از او گرفت.
علي اكبر مهدي پورـ انتظار، ج5، ص335

صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان «ارواحنافداه»


بسم رب المهدی «ارواحنافداه»
یكى از اعمالى كه سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به آن بسیار اهمیت مى‏داد، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بوده است
چون یكى از تكالیف زمان غیبت، صدقه دادن ‏براى حفظ وجود مبارك امام زمان، ارواحنا فداه، است. به طور كلى صدقه آثارى دارد یكى اینكه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مؤمن است كه با انجام آن نشان مى‏دهد تا چه حد در وادى ایمان و خداپرستى صادق است و از این طریق نیازمندیهاى مؤمنان رفع مى‏گردد و رفاه عمومى به وجود مى‏آید و همچنین صدقه یكى از عوامل سازندگى انسان نیز هست چنانكه قرآن مى‏فرماید: خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً تُطهِرُهُم و تُزَكِیهِم بها: اى رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دریافت كن تا بدان صدقات نفس آنها را پاك و پاكیزه سازى.
مؤمن صدقه را باید یا براى فایده و غرضى كه در نظر دارد بدهد و یا براى حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزى كه بسیار نزد او گرامى است و چه محبوبى بالاتر از امام زمان عج، كه اصلاح بسیارى از امور دینى و آخرتمان بستگى به وجود و سلامتى آن حضرت دارد و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است كه هیچ شخصى عزیزتر و گرامیتر نیست و نباید باشد از وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بلكه حضرتش باید محبوبتر از نفس خودمان باشد و اگر چنین اعتقادى نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبت ‏به آن حضرت ضعف و خللى وجود دارد.
لذا سید، رحمة الله علیه، به فرزند خود سفارش مى‏فرماید كه: ابتدا كن به صدقه دادن براى آن حضرت قبل از اینكه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى.
 باید توجه داشت كه آن حضرت هیچ احتیاجى به صدقه و دعاى ما ندارد بلكه از شؤون بندگى و اداى بعضى از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یك نوع اظهار محبت و دوستى به آن جناب است، و این عمل راه و سببى است براى جلب رضاى پروردگار و حصول قرب به خداوند در قضاى حوائج و دفع بلا. لذا آثار صدقه به انفاق كنندگان آن مى‏رسد مخصوصا اگر انفاق براى اظهار محبت و دعا براى وجود مقدس امام، علیه السلام، باشد.
یا مهدی عج

گریه برحسین ع رمز ملاقات امام زمان عج

گریه برحسین ع رمز ملاقات امام زمان عج

آقا نبینمت می میرم!

سیدعبدالکریم کفاش کسی بودکه هفته ای یک باربه محضرامام زمان«ارواحنافداه»می رسید.

یک وقتی حضرت  ازسیدعبدالکریم پرسیده بود:اگرهفته ای یک بارمارانبینی چه خواهی شد؟!

گفته بود:آقاجان می میرم

حضرت تصدیق کردندوفرمودند:سیدعبدالکریم ،اگرچنین نبود که مارانمی دیدی؟

رمزوصال!

این اولیا ءخداچگونه موفق به لقا ودیدارامام زمان«ارواحنافداه» شدند؟

همین سوال راازسیدعبدالکریم پرسیدند،فرمود:

من یک شب پیامبراکرم«صلی الله علیه وآله»رادرعالم رویا زیارت کردم.گفتم:یاجداه،یارسوالله،من خیلی علاقه دارم خدمت آقا زاده شما(حضرت مهدی عج)برسم،چه کنم؟هردری می زنم نمی شود.

جدم فرمود:سیدعبدالکریم ،روزی دوبار،اول صبح واول شب می نشینی وبرای حسینم گریه می کنی ،اگرمی خواهی خدمت امام زمان برسی این برنامه راانجام بده.

می گوید:من ازخواب بیدارشدم ،این برنامه رایک سال ادامه دادم،صبحها می نشستم خودم برای خودم روضه کربلا رامی خواندم،غروب هم می نشستم مقتل می خواندم وگریه می کردم.یک سال گذشت ،دیدم دیگرراه بازشد.

نکته ای که بدست می آید اینکه دراین راه بایداستقامت داشت ونبایدزودخسته شد واینکه بایدباامام زمان «ارواحنافداه» سنخیت پیداکنیم تامحضرمبارکش برسیم وگریه براباعبدالله «علیه السلام» یکی ازراههاست ،زیرا امام زمان «ارواحنافداه» یکی ازعبادات عالیه واعمالش همین گریه برجداطهرش است که به فرموده خودشون(درزیارت ناحیه مقدسه) هرصبح وشام برجدغریبش گریه میکند.ماهم بااین کارمی تونیم دل آقاجان رابدست بیاریم وبه ایشان نزدیک بشیم.

**********

التماس دعای فرج

منبع:سایت مردان ناب

وظایف منتظران 2

بسم رب المهدی«ارواحنافداه»

ب) تمسك به تقوى:

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «إن لصاحب هذا الامر غيبةً فليتّق اللّه عبدٌ و ليتمسّك بدينه».

«به يقين صاحب اين امر را غيبتى هست، پس هر بندهاى بايد به تقواى الهى روى آورد و به دينش چنگ زند

همين تقواست كه روشن بينى و رزق بىحساب و گشايش الهى را نصيب انسان مىسازد، و همين تقواست كه در لحظههاى خوف و خطر دل را آرامش مىدهد، و همين تقواست كه در دوران فتنه خيز غيبت، مايه رستگارى انسانهاست.

ج) طلب معرفت:

زراره گويد: به امام صادق(عليه السلام) عرض كردم اگر زمان غيبت فرزندت مهدى (عليه السلام) را درك كردم چه كنم؟

فرمود: اين دعا را بخوان; «اللّهم عرّفنى نفسك، فانّك إن لم تعرّفنى نفسك لم اعرف رسولك، اللّهم عرّفنى رسولك فانّك إن لم تعرّفنى رسولك لم اعرف حجّتك اللّهم عرّفنى حجّتك فانّك إن لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى».

«خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر تو خودت را به من نشناسانى، پيامبرت را نتوانم شناخت. خدايا پيامبرت را به من بشناسان كه اگر تو پيامبرت را به من نشناسانى، حجّتت را نتوانم شناخت. خدايا حجت خود را به من بشناسان كه اگر تو حجّتت را به من نشناسانى از دينم گمراه خواهم شد

1 ـ معرفتها را از خدا بايد طلبيد.

2 ـ شناخت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) تابع شناخت خدا، و شناخت حجّت متفرّع برشناخت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است.

3 ـ اگرچه بدون شناخت خدا و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، شناخت حجّت ممكن نيست، امّا گمراهى از دين در اثر عدم شناخت حجّت لازم مىآيد.

به عبارت ديگر، عدم گمراهى از دين، بدون شناخت حجّت، تضمين نمىشود.

وبديهى است كه هردعايى، تنها پشتوانه حركت به حساب مىآيد، اصل دعاء ابراز نياز درونى و طلب تأييد الهى، در حركت بيرونى است.

نياز به معرفت كه احساس شد و حركت براى كسب معارف كه توسط بنده آغاز گرديد. اگر دل با خدا باشد و گام در راه او قرار گيرد وصول به معرفت تضمين شده است.

«قل ما يعبؤ بكم ربّى لولا دعاؤكم».

بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما عنايتى نكند

ادامه دارد.

. التماس دعای فرج